استیو جابز غلط کرد با تو
کتاب فوق برمبنای تجربه کار در فضای تولید محتوای استارت_آپ ها نوشته شده البته از زاویه غیرمرسوم. چرا غیرمرسوم؟
رسم است که از زاویه دید فاتحان و صاحبان مشاغل روایتها را میشنویم نه از دید کارکنان.
علاوه بر این موضوع، از دو جهت دیگر با این کتاب موافقم:
یک. انتقال تجربه، چیزی است که ما مردم این مرز پرگهر در آن نه تنها مشکل داریم، بلکه دچار بحران هستیم.
یعنی غالبا کسانی که تجربه دارند، حال حرف زدن برایشان نمانده و بالعکس دوستانی که تازه در مرحله کسب تجربه قرار گرفته اند، اصرار دارند دائم حرف بزنند و خودشان را دانای کل نشان دهند.
دو. دیدن نگاه متفاوت، همیشه برای مدیران ضروری است. به طور مثال، خانم رحیمی با بیان طنز، تعداد زیادی از مصاحبه های شغلی که رفته اند را به چالش کشیده اند. بسیاری از مدیران شاید هیچگاه از آنطرف میز به سوالهایی که در جلسات مصاحبه میپرسند، فکر نکرده اند.
نکته مهم دیگری که با این نوع کتابها میتوان به ترویجش دامن زد، مسئله انتقاد از اندیشه های افراد است.
ما داریم یاد میگیریم که بین اندیشه و صاحب اندیشه تفاوت قائل شویم. امکان دارد به لحاظ فکری با موضوع تدریس انگیزشی یک استاد، مدل و نحوه برندسازی یک شرکت یا رویکرد پرسنال_برندینگ یک شخص، مخالف باشیم و آن را به نقد هم بکشیم، اما با خود شخص مشکلی نداشته باشیم.
تنها ابلهانند که به جای صحبت از روش، طرز تفکر و متدولوژی اشخاص، در کمال عجز، به تهمت زنی میپردازند.
پروردگارا! از روح های متعفن دورم بدار
خانم رحیمی با زبانی طنز و دوست داشتنی بسیاری از اساتید و سخنرانان (خصوصا انگیزشی) را به چالش کشیده اند و به نظرم باب جدیدی در کتابهای کسب و کار ایرانی است تا از زاویه دیگری نیز به موضوع “پول بده تا موفقت کنم” بنگریم.
نکته دیگر، وجود برخی تعاریف اشتباه در موضوع برندینگ_شخصی است که چنانچه در متن آمده، استادشان این تعاریف اشتباه را در سر کلاس یاد داده اند، امیدوارم در چاپهای بعدی اصلاحشان کنند تا دوستان مبتدی توضیحات نویسنده را به اشتباه با روش برندسازی_شخصی اشتباه نگیرند.
در نهایت، “استیو جابز غلط کرد با تو”
کتابی است خواندنی و جذاب که در حین شرح داستان زندگی، تجربیات آموزنده بسیاری را نیز انتقال میدهد.
سپاس از استاد تیزبین، خانم دکتر شهرزاد چیت ساز که این کتاب را به رسم مالوف به بنده دادند.
برگرفته از صفحه اینستاگرام دکتر فرزاد مقدم
